شخصیت انسان از پیچیدگی های زیادی برخوردار است. بشر همواره به دنبال راهی است تا این پیچیدگی ها را بشناسد. به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را بخوانید:
۱)دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی تیره، شفاف، سبز، گل آلود
۲) کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث
۳) فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در ۵ قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟
بله، خیر
۴) این رنگ ها را به ترتیب اولویتی که برایتان دارند، بگویید.
قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید
۵) دوست دارید در کدام قسمت کوه باشید؟
۶) در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه ای، سیاه یا سفید
۷)طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟
یک اسب یا یک خانه
پاسخ ها
۱)آبی تیره: شخصیت پیچیده.
سبز: آسان گیر و بی خیال.
شفاف: به سادگی قابل درک.
گل آلود: آشفته و سردرگم.
۲) دایره: سعی می کنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.
مربع: خودرای و خود محور.
مثلث: یک دنده و لجباز. (اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)
۳) بله: شما آدم فرصت طلبی هستید.
خیر: آدم فرصت طلبی نیستید.
۴) این سئوال، اولویت های شما در زندگی را مشخص می کند.
آبی: دوستان و روابط.
سبز: شغل و حرفه.
قرمز: شهوت و دلبستگی.
سیاه: مرگ، سفید: ازدواج.
۵) میزان ارتفاعی که انتخاب می کنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد.
۶) قهوه ای: فروتن و خاکی.
سیاه: غیرقابل پیش بینی و سرکش و هیجان انگیز.
سفید: برتر و مغرور و تاثیرگذار.
۷)این سئوال، اولویت های شما به هنگام مشکلات را تعیین می کند.
اسب: همسر، خانه: فرزندان.
امیدوارم که شما بهترین گزینه ها رو انتخاب کرده باشین
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 270 تاريخ : يکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت: 17:08
امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت
قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت
پدر جان ، نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت است
بدان که برای من بهترینی
بابا . . . جونمی ، عمرمی ، قلبمی . . . دوستت دارم و
به شما افتخار میکنم . تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست
امید که سایه شما تا ابد بر سر ما باشد
بابایی مهربونم بهار زندگیت مبارک
وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 251 تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390 ساعت: 10:42
ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا با هم پیش رویم.ماشین حساب موبایل هم می شود.
۱.هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظر بگیرید.
۲.حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب کنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد کنید.
۳.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب کنید و حاصل را با ۱ جمع کنید.
۴.عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب کنید.
۵.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع کنید. یک بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع کنید.
۶.عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده کم کنید.
۷.حالا حاصل را تقسیم بر ۲ کنید.
نتیجه بدست آمده شماره تلفن همراه شماست!!!!
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 237 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390 ساعت: 18:37
سلام
بالاخره سفر ما در روز شنبه ٢١ بهمن 1390 به پایان رسید ظهر ساعت 12 از تهران حرکت کردیم هوا خیلی خوب بود البته تا قزوین گرم و آفتابی
ساعت 3 بعد از ظهر به 40 کیلومتری زنجان تو مجتمع رفاهی غزال توقف کردیم هم واسه خوندن نماز هم خوردن غذا خواهر شوهری قورمه سبزی درست کرده بودن دستشون درد نکنه
حدود 2 ساعتی توقف داشتیم کم کم هوا تاریک می شد و هر چه به زنجان نزدیک می شدیم هوا سردتر می شد برگشتنی زینب و حسین ( دختر و پسر عموی ریحانه ) با ما بودن
نزدیکای تبریز که بودیم یهویی هوا برفی شد و همراه با باد ( بوران ) وای اولین بار بود تو همچین شرایطی من ( مامانی ) قرار می گرفتم خیلی وحشتناک ( گوخمالی به قول تبریزیا ) بود همه ی ماشین ها با فاصله زیاد و با سرعت فقط 30 _40 تا رانندگی میکردن اصلا دیدی واسه رانندگی کردن نبود یه نیم ساعت این طور گذشت
برادر شوهرم به خاطر شغلش هریس ( یکی از شهرای تبریز زندگی میکنن ) زنگ زد که بیآین اینجا اشرف خانم ( مامان زینب و حسین ) تدارک شام دیدین
هوا هم که بد بود تصمیم گرفتیم بریم اونجا اون شب رو به سلامتی بعد از حدود 10 ساعت رانندگی سپری کردیم
الان که چند وقته از اون شب می گذره وقتی فک میکنم میگم چطوری گذروندم باز زینب پیشم بود با هم که حرف می زدیم کمتر می ترسیدم من که ریحانه رو پام خوابیده بود محکم صندلی جلوی ماشین رو گرفته بود که اگه خدایی نکرده یهو سر بخوریم ...
عکسا تو ادامه ی مطلب
ورودی کافه تریا مجتمع رفاهی غزال برف رو داشته باشید
اینجا هم ما که غذامون رو صرف کردیم شوشو ی گرامی قلیون می کشیدن و ریحانه هم در حال به زور مثلا چایی دادن به پسر عمو البته استکان خالی بود
اینجا هم یک سوم کتاب های عموی ریحانه که دیگه جایی توی کتابخونه به علت زیاد بودن نداشتن و اینجوری یه گوشه دیوار به صف کشیدن استاد دانشگاه بودن همینه دیگه ریحانه هم متعجب تا به حال این همه کتاب رو یه جا ندیده بودی
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 265 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1390 ساعت: 11:28
سلام
عجب روزگاری شده ریحان عسلیم با این پیشرفت تکنولوژی الان که سال 1390 اینجوری همه چیز ماشینی شده 10 یا 20 ساله دیگه خدا فقط میدونه که تکنولوژی چه کارایی میکنه دخترم
اینم چند تا نمونه اش ریحانیم
چند روزه پیش یکی از دوستای خوبم که نقطه ی مشترکمون ورزش بدمینتون بوده ( آخه مامانی از 15 سالگی این ورزش رو انجام می داده و حتی دو تا مقام هم دارم ) بهم زنگ زد و از اونجایی که ما همیشه با هم تلفنی صحبت می کردیم و بیشتر از وقتی من و شیلا جون که پسرش امیر علی جون تنها 3 ماه از شما بزرگتر بود اکثر حرفامون متعلق به شما وروجک ها بودش یه بار به شیلا جون پیشنهاد دادم که از طریق ایمیل عکساشون رو برام ارسال کنه و شیلا جون که خیلی از من زرنگ تره و با وجود یه پسر شیطون ( البته به گفته ی خودشون ) و یه دختر 4 ساله و تو شهر غریب اما درسشم داره می خونه ( بابا تو دیگه کی هستی ) خلاصه اینکه بهم زنگ زد و گفت که بالاخره وقت کردم و واسه بچه هام وب درست کردم و می تونی بری عکساشون رو ببینی
آدرسشون رو گرفتم و روی ماه بچه هاشو دیدم خدا حفظشون کنه برات شیلا ی عزیز ورودت رو به نی نی وبلاگی ها تبریک میگم
نازنین جون هم که الان یه چند ماهی میشه از طریق وب بچه هامون بیشتر در ارتباطیم
نازنین هم یکی از دوستای خوبه بدمینتونیمه که با وجود اینکه من از وقتی شما رو باردار شدم و نتونستم برم باشگاه با هم در ارتباطیم
اون وقتا النای نازنین 1.5 سال داشت و یه بار هم که نازنین جون النا رو باشگاه آورده بود من نتونسته بودم ببینم تا حدودا 4 ماهه پیش بود که نازنین جون برام کامنت گذاشت ومن النای خوشگل رو از طریق وبشون تونستم ببینم
و همینطور دوست خوبم آمنه جون که از بچگی هم بازی بعدش هم کلاسی بودم و دخترش تنها 6 ماهه بود که دیده بودم و دیگه هر وقت می رفتم بی یو یا من وقت نمی کردم یا قسمت نمی شد همدیگه رو ببینیم تا خرداد امسال از طریق وبش سارا جون رو دیدم و همینطور بالعکس
و یه دوست خوبه دیگه ی وبلاگی مرضیه جون ( مامان ثنا و ثمین ) با اون دخملی های خوشجلش این بار که رفتم بی یو با هم قرار گذاشتیم و همدیگرو دیدیم
عجب روزگاریه ایشالا که دوستی هامون مستدام بمونه و بچه هامون هم مثه ما مامانا دوستای خوبی واسه همدیگه بمونن
خواستم عکس همه ی نی نی هامون رو توی یه فرم بذارم اما نازنین جون راست کلیکت قفل بود ونتونستم عکس النا رو دانلود کنم و دلم نیمد عکس النا جون رو نذارم می بینی چه دلی دارم من و تنها به عکس ریحان عسلی بسنده کردم
پ.ن 1:
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست
آمدی و آسمان و زمین را بهشت کردی
تنها ستاره ی آسمان خواهر خوبم ستاره جون تولدت مبارک
پ.ن 2: تشکر ویژه از مامی ناهید ( ثریا جون ) با وجود اینکه وبلاگی ندارن همیشه به ما سر میزنید و بغیر از پست های آپ شده اون روز بقیه پستا های دیگه رو می خونید و همیشه اظهار لطف دارید و کامنت می ذارید
پ.ن 3: فاطمه جون هم مثه ثریا جون همیشه به ما سر میزنه ممنونم چه خبر دوست خوبم دفاع کردید شیری یا روباه به فکرتما !!!
پ.ن 4 : بعد از 3 تا پی نوشت بازم دنباله پ.ن 4 هستی تموم شد دیگه پ.ن 4 نداریمممممممم
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 247 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت: 9:47
سلام به همه ی دوستان خوبم
شب آخری (٩٠/١١/٢٠ ) که تهران بودیم شوهر عمه ی ریحانه جون ما رو به یه رستوران خوب دعوت کردن البته اول رفتیم پدیده ی شاندیز اما خیلی شلوغ بود این رستوران ( رستوران دف ) هم خیلی خوب بود هم غذاش هم موسیقی زنده ایی که اجرا می شد حتما حتما توصیه میکنم که اگر تهران رفتید یا تهران هستید واسه یه بار هم که شده امتحان کنید
ریحانی که از اولش نی نای نای کرد تا آخرش منم که کلی خوشم اومده بود از اونجایی که بابام خیلی به آهنگ های سنتی علاقه داره همش تو فکر بابام بودم (خیلی دلم براتون تنگ شده همیشه به یادتونم)
همش به این فکر می کردم که ای کاش بابام اینجا بود و چقدر لذت می برد چند تا خواننده داشت
یه سری هم یه آقاهه با فلوت و یکی دیگه با دف برنامه اجرا کردن که اونم به نوبه ی خودش خیلی خیلی قشنگ بود
ریحانه مجذوب کاشی کاری روی دیوار
پ.ن 1: امروز روز تولد تنها خواهر زاده مه تولدت مبارک سامی عزیزه خاله ایشالا 120 سالگیت رو مامانت برات جشن بگیره
عزيزم روز تولدت را با آسماني پر از ستاره هاي چشمک زن
با دشتي پر از شقايق ها و با آرزوي موفقيت براي تو
به تو تبريک ميگويم . . . گل من تولدت مبارک
پ.ن 2: اگه عاشقی اگه عاشقتن اگه کسی رو دوست داری اگه کسی رو دوست داری ... و بالاخره اگه عشق رو می شناسی ولنتاین مبارک
پ.ن 3: بالاخره همه ی کامنت ها رو تایید کردم چقدر سخت بود خداییش تا اونجایی که تونستم به اونایی که تو این مدت که من نتونسته بودم بهشون سر بزنم سر زدم
می دونم که یه چند تایی هنوز باقی مونده باور کنید با ریحانه خیلی برام سخته اما حتما بهتون سر میزنم
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 251 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1390 ساعت: 11:29
سلام
مهربان ای فرشته قشگ آسمان از کدام قصه آمدی که لای لای عاشقانه ات هنوز
مرا به خواب سرزمین دور می برد دستهای گرم تو مرا به شهر شادی و سرور میبرد
به سوی نور می برد مهربان قصه گو از کدام قصه آمدی بگو
که پیش از این چشمهای من میزبان قطره های سرد اشک بود قطره قطره شعر های آه و غصه می سرود پیش از این چه دور بود آسمان به چشمهای من
این ستاره ها به دستهای من آشنای من نگاه کن دلم با دلت چگونه خو گرفت
این تن غریب و بی پناه من چگونه عاشقانه از تن تو رنگ و بو گرفت
مهربان ای پرنده قشنگ آرزو از کدام قصه آمدی بگو باز هم برای من شعرهای عاشقانه را بخوان مهربان باز هم کنار من بمان .
عزیزم ماهگیت مبارک
پ.ن 1: ممنونم از دوستای خوبم که با وجود اینکه بهتون نمیتونستم سر بزنم اما شما همچنان به ما سر می زدید الان منم و 64 کامنت تایید نشده که در اسرع وقت همه رو تایید میکنم
از این به بعد هر کسی پیشم اومده پیشش میآم و براش کامنت میذارم بعضی ها خیلی کم لطف بودن
پ.ن 2: دوستای عزیز به نظرتون پست های فینگلیش رو ویرایش فارسی کنم یا همینطور بذارم تا یادرگای بمونه
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 247 تاريخ : يکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت: 15:51
salam
diruz be etefagh khahar shohario 2khtaran o zainab 2khtar amuy raihan raftim namayesh gahe koodak ham didane namayeshgah ham kharid takht o komod
raihane too rah khabet bord o haminke azz mashin piade shodi bidar shodi
khili khub bud namayeshga ama ghimata khili bala bud ye ketab be esme khodet sefarsh dadam
EXniniweblog.comEXvaghti dashtim yeki yeki ghorfe haro migashtim be ye ghorfe nazdik shodim ke khaili shulugh bud negah kardam didam nrveshte amu porang
ye safe toolkani vase ax gereftane bacheha ba amu porang amu porang nagu bala bege ba muhay taft zade o bazak karde akhe in che tipi bud
bachehay ma deleshun ro be chi khosh kardan be khoda
man nemidunam chera ta hala barat ketab nagereftam bemanad ama avalin keteabi ham ke
gereftam be revayate khodet bud azizam inam chand safhe az keteabet
inshalah age khoda bekhad o hava khub bashe farda be samte tbz harekat mikonim
zainabo hosain 2khtar o pesar amuy raihane ham ba ma mian
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 344 تاريخ : جمعه 21 بهمن 1390 ساعت: 1:52
salam
diruz kheili ruze khubi bud raftim khiabune jomhuri vase baghie kharidamun ye serafone kheili khoshghel kharidam mobaraket bashe 2khmali
badaz un hamumadim khune o akhe gharar bud berim moludi zudi amade shodim o leba3 jadid raihaney ro bakomak zahra jon ( mamane jadid raihan ) az vaghti umadim teh raihane be zahra ( 2khtar ameyraihan ) mige maman
khob koli unja ham del bari kardi bad umadim khune o setare khahare khubam ghara bud biad pishemun
lahzey didare khubi bud koli baham harf zadim raihane ke mese hamishe ta gharibeharo mobine
khodesho migire
raihaney nanaze man
in hamun serafunast ke kharidam
raihane o ye 2uste jadid
edame matlab yadetun nare
EXniniweblog.comEXraihane o pesar khale
dishab mikhastam ba sami ax begiram goftam pesar khale bia ax begirim behem goft man pesar khale nistam man kolah ghermezim raihane ham sarvenaze
raftim tabaghe pain ke papi sage aghamojtaba ro bebinim
inja toye bashgaheagha mojtaba
emruz 90/11/19 havay teh barfi bud agha papi ham koli va3 khodesh too barf bazi mikard kheili bahal bud
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 290 تاريخ : چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت: 19:31
salam
diruz 90/11/1٧be etefaghe khahar shohario 2khtaran o zainab ( 2khtar amuye raihan) raftim khiabune bahar vase kharid sismuni
cheghadr hava sard bud albate na be andazey ( tbz ) cheghadr ajnas gerun bud hey migan khaibune bahar khube ama khob charei nadashtim o bayad mikharidim
chanta maghazaro ke didim o ayar daste mun umad khastim marke chicco begirim ama sete kamelesh nabud hamintor pierre cardin dige motafaghol nazar marge geraco ro entekhab kardim o jadid tarin rangesho kharidim
raihaney man mese hamishe khanum budi
inam axay diruz
ghablaz raftan
inja bad az koli kharid ta furushande khast ghaimat bezane o baste bandi kone shir khordio khabet bord
raihane o tabe nini somaye joon
raihane o namay digar
inja van ro dide fek karde male khodeshe mikhad bere beshine
alan sate 12:58 ke daram miapam inja sate 12:00 shabe o dari ba asbab bazi nini somaye joonbazi mikoni
pay neveshte 1: mer30 az dustene khubam ke bavujude inke be webbatoon sar nazadam hamchenan behemsar mizanid o sharaite alanamo dark kardid ( mer30 marefat )vati residam hatman nazarat ro taeeid mikonam chon alan kibord bar chasbe far30 nadare o manam vaght nadaram az hefz bezanam taeid nemikonam
pay nevesht 2: azize maman diruz baray avalin bar be modate 2 saat pisham nabudi o ba vasaeli ke kharide budim ba zahrao zainab joon ( 2khtare ame o amu ) umadi khune
va man ba khahar shohari o somaye joon raftim hafte tir vase kharid palto o manto
yade kharidd arusim oftadam akhe vase kharid manto hafte tir umade budam hamintor 2 sali ke teh budim harvaght manto mikhastam miumadim hafte tir yade ayam bekhair
ghaimat ha hame off khorde bud o be ebarati haraje fasl budo hesabi kharid kardim
az lahzei ke az pishamrafti hese ajibi dashtam engari tikey az vujudam pisham nist khaili behet vabaste shodam raihane jooni
az haminja az zahra o zainab o babai tashakor mikonam vase in 2_3 sate ghaibate man
dige chizi yadam namunde age yadam umad ezafe mikonam pas felan
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 375 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1390 ساعت: 1:18
salam
emruz zohr sat 12 be samte tehharekat kardim tbz khaili sard bud inja hava be nesbat garmtare
labtabe zahra ham fonte farsi nadare majburamfingilish nenevisam
felan hamin bashe ta badan biam takmilesh konam
inja taze az khab bidar shodi
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 296 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت: 21:29
سلام
عزیزم چهارشنبه ساعت 4 صبح وقتی واسه شیر خوردن بیدار شدی دیدم تب داری و بی قرار بودی
همون موقع بعد از خوردن شیرخواستم بهت دارو بدم اما نمی ذاشتی و نمی خوردی اون شب تا دیر وقت بیدار بودیم بابایی داشت جدول حل میکرد و منم ...( تو پست قبل توضیح دادم )
ایپوبروفن رو با سرنگ کشیدم اما نمی خوردی و بعدش از دستم گرفتی یه بار که بردی به سمت دهنت سرنگ رو کشیدم و سرت رو بالا نگه داشتم تا بیرون نریزی
اینجا حدودا ساعت 4 :15 صبحه !!!
پنج شنبه 90/11/13زن عمو لیلا و عسل و مریم ( دختر عموی ریحانه ) و پسرش امیرضا اومدن خونمون کلی باهاشون بازی کردی و خوش بودی من هم که اون روزحسابی گرفتار بودم یادم رفت ازتون عکس بگیرم صدای خنده ات هنوز توی گوشمه عزیزم
وای از سرمای امسال هرچی بگم کم گفتم خدارو شکر پارسال که بدنیا اومده بودی هوا اینقدر سرد نبود تو خونه هم می لرزیم دیروز جمعه 90/11/14 مادر جونی ( پدری ) آبگوشت درست کرده بودن واسه ناهار مارو هم دعوت کردن ( البته من زیاد اهل آبگوشت خوردن نیستم و همچنان قلیه ماهی و میگو رو به آبگوشت ترجیح میدم )
وقتی می خواستیم بریم حیاط از شدت سرما حیاط یخ زده بود و بیچاره بابایی که همیشه زودتر ازما میره بیرون که ماشین رو گرم کنه یه کوچولو لیز خورده بود و مثه همیشه روزهای برفی از حیاط تا توی ماشین مارو همراهی کردمرسی آقای همسری
اینجا بابایی رفته نون سنگک بگیره واسه آبگوشت دیروز روز نسبتا آفتابی بود اما خیلی گرما نداشت
پ.ن ١: پست قبل تکمیل شد
پ.ن 2 : مامان سارایی که برام نظر خصوصی گذاشتی پس چرا آدرستو نذاشتی؟
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 222 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1390 ساعت: 3:10
خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود.
خدا تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد و با پای شکسته هم می توان سراغش رفت.
خدا تنها معشوقی است که به عاشقان خود عشق می ورزد.
خدا تنها قاضی است که در قضاوتش احتمال ظلم و خطا نمی رود و عدالتش کمترین خدشه ای نمی پذیرد.
خدا تنهاخریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد و بیشتر می خرد.
خدا تنها حاکمی است که دنبال راهی برای خلاصی محکوم می گردد.
خدا تنها دارنده ای است که بی منت و چشم داشت می بخشد.
خدا تنها دادستانی است که راه های فرار را نشان خلافکار می دهد و کلید زندان را در جیب مجرم می گذارد و چشمش را بر خطای گناهکار می بندد . . .
خدا تنها محبوبی است که محبان خود را تر و خشک می کند.
خدا تنها حکمرانی است که هوای مخالفان خود را هم دارد و عصیانگران مملکت خود را هم از موهبت و لطفش محروم نمی کند.
خدا تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن خنک می شود نه با تنبیه کردن.
خدا تنها کسی است که دشمنانش را هم بر سر سفره ی اطعامش می نشاند و به منکران و تکذیب کنندگانش هم روزی می دهد.
خدا تنها کسی است که اگر یک قدم به سویش برداری، ده قدم به سویت پیش می آید و اگر به سمتش راه بروی، به سمت تو می دود.
خدا تنها کسی است که اگر از تو محبت ببیند، زیر دینت نمی ماند و یا قدردانی شگفت و بی نظیرش تو را شرمنده می گرداند.
خدا مال همه است. مال من، مال شما، مال یکایک ما و شما. خدا نمایندگی انحصاری ندارد. خدا به تعداد آدم ها در زمین شعبه دارد. خدا تنها امکانی است که هیچ کس نمی تواند از من و شما بگیرد.
قبل از اون می رفتم آب رو ولرم می کردم بعد می اومدم شما رو می بردم توی حموم اون شب اومدم که ببرمت واسه تعویض زودی از دستم فرار کردی و می خواستی همینطور با پوشک واسه خودت بازی کنی
منم یکمی بیخیال شدم و رفتم که آب رو ببندم اومدی پشت سرم گفتم ریحانه نیای توی حموم و با دست اشاره می کردم که نه نه نیا شما هم عاقل بودی و نیمدی
حدود 10 دقیقه ایی گذشت و رفتم دوباره آب رو ولرم کنم ( من سری اول با دمپایی خیس اومده بودم توی رختکن که اجازه ندم وارد حموم بشی ) اومدم وان ات رو پراز آب کنم شاید به خاطر وان بیآی تو تا سر و صدای برداشتن وان ات رو شنیدی و دیدی که دارم وان ات رو پر آب می کنم زودی با عجله که خواستی بیآی تو حموم به شوق وان ( چه اینجور مواقع لحظه ها سریع می گذرن ) یهو پاهات لیز خورد و با سر خوردی زمین بمیرم برات مردم و زنده شدم خدا رحم کرد به من اولش هیچی نگفتی هنوز خنده به لبت بود من که صدای سرت رو به روی سرامیک شنیدم یهو گفتم وای نه خدااااااااا بیشتر ترسیدی هی به خودم میگم اینجور مواقع هول نکنم اما نمی تونم قوربونت برم که چقدر اشک ریختی خدارو شکر خیلی با شدت نبود فک کنم بیشتر از دیدن صورت من و صدای من بود که اینجوری ترسید ی و گریه می کردی زودی با کف دستم کشیدم پشت سرت و اون اصطکاک بین دستم و سرت یکمی انگاری تسکینت می داد
خدایا خیلی کریمی ...
اون شب اصلا خوابم نمی برد وقتی اون لحظه رو یادم می اومد ...
اون شب بر عکس هر شب یه یک ساعتی یکسره خوابیدی و من هی تو خواب نوازشت و بوست می کردم
الان هر وقت می خوام پوشکت رو عوض کنم اصلا دیگه تا بغلت نکنم نمیآی توی حموم انگاری توی خاطرت مونده قوربونت برم من
لحظات شادی خدا را ستایش کن،
لحظات سختی خدا را جستجو کن،
لحظات آرامش خدا را مناجات کن،
لحظات دردآور به خدااعتماد کن،
و در تمام لحظات خداوندرا شکر کن.
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 262 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1390 ساعت: 3:13
سلام
عزیزه مامان این روزا یه کارایی می کنی که فقط مات و مبهوت به کارات نگاه می کنم و بعدش کلی می خندم
مثلا همین دیشب 90/11/11 بالشت رو با اون دستای کوچولوت بر میداشتی فک کن وقتی بالشت رو بلند می کردی هم قد خودت بود و منو یاد مورچه انداختی که همیشه چیزای بزرگتر و سنگین تر از خودش رو جا به جا می کنه
یا همین بالشت آوردنت واسه اینه که بذاری رو پاهام بعد خودت میآی می خوابی و می خوای که تکون بدم و خودت لالایی شو می خونی
یه کاره جالبه دیگه که ازت دیدم این بود که یه دفعه از رو بالشت می پریدی البته به شیوه ی خودت و چقدر هم که لذت می بری و وقتی نمیتونستی همزمان یه پا بزنی رو بالشت و یه پا به فرش و تعادلت به هم میریخت و می افتادی غش غش می خندیدی و من چه لذتی می بردم از خنده هات
این چند روز که بابایی سرما خورده همش از سر و کولش بالا می ری و یا دستاتو دراز میکنی که بابایی بغلت کنه که البته بابایی همش می گه نه تو رو خدا مامانش بیا ریحانه رو بگیر من آخه سرما خوردم اما مگه راضی میشی و بابایی مجبور که بغلت کنه ولی صورتشو ازت دور نگه داره دیروز بابایی می گفت وای دخترم وقتی خوب شدم محکم بغلت میکنمو یه عالمه بوست میکنم
کارای بدتم بگم که اصلا درست و حسابی نمیتونم برنامه ایی ببینم همش کنترلین رو به دستت میگیری و خاموش روشن میکنی
الان چند روزه که موقع آشپزی کردنم میخوای بیآی بغلم و اگر هم بغلت نکنم گریه میکنی ( چه اشکی هم میریزی ) و من مجبورم یا بذارمت روی اوپن یا بغلت کنم و با احتیاط کامل به کارام برسم
همین چند تا شیویدی هم که دارم از دستت اصلا در امان نیست و با قدرت هر چه تمام موهامو میکشی و لذت می بری
متاسفانه دیروز نذاشتی از این کارات عکس بگیرم و تا یواشکی میخواستم برم دوربین رو بردارم می اومدی دنبالمو هر چقدر انتظار می کشیدم که دوباره این کارارو انجام بدی فقط مینشستی جلوم و تو چشمام نگاه می کردی یا اینکه دنباله دوربین بودی
دیروز داشتم یخچال رو تمیز می کردم و شما هم خواب بودی از خواب که بیدار می شی یواش از تخت پایین می آی طوریکه کسی شک نکنه من اصلا متوجه نشدم آخه در یخچال باز بود و داشتم دستمال می کشیدم که درو که بستم دیدم قاشق به دست پیشم ایستادی
دوباره که خواستم طبقه ها و ... بذارم سر جاشون رفتی توی یخچال نشستی و هرچی گفتم ریحانه جان بسه بیا بیرون گوش نکردی و دیگه خودم بغلت کردم و آوردمت بیرون که البته شما هم دختر خوبی بودی و گریه نکردی
اما من با همه ی کارای خوب و بدی که داری عزیزم به داشتن چنین دخملی خدارو هزاران هزار بار شکر میکنم
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت: 11:49
سلام
چند وقته که میخواستم عکسای 12 ماهگیت رو بذارم اما یادم رفته بود تا دیروز که داشتم فولدر عکساتو نگاه میکردم یهو یادم افتاد و امروز برات میذارم
ریحانه و شکار لحظه
اینجا یه چند مدتیه که لپاتو بلد شده بودی جمع کنی و ...
ریحانه و دراکولا
این دندونا جایزه ی پاستیل ترکیه ایی ببتو بود من گذاشتم دهنم وشما هم خیلی مشتاق بودی که کاره منو تقلید کنی اما سایزش واسه شما بزرگ بود
اینجا داری سعی می کنی بذاری توی دهنت ...
ریحانه و کش و قوس بعد از خواب
همینکه از خواب بیدار می شی لبخند به لباته تو این عکس هم داری خستگی بعد از یه خواب شیرین رو در میآری
ریحانه و پریز
قبلا بلد بودی بری روی مبل و به حالت نشسته لوستر رو روشن کنی اما تو سن 12 ماهگیت ماشالا هزار ماشالا شیطون تر شدی و دیگه ایستاده اینکارو میکنی همین دیشب ( تو سن 1 سال و 1 ماه و 18 روزگی 90/11/10 ) بعد از اینکه لوستر رو روشن کردی و خواستی بیآی پایین از بغل مبل خودتو آویزون کردی و پایین اومدی
ریحانه و جذب تی وی
اینجا هم یکی از آهنگ های مورد علاقه ات رو گذاشته و به حالت ایستاده و به فاصله نزدیک و کنترل به دست داری تماشا می کنی
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 272 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1390 ساعت: 17:29
آیا می دانستید؟ !
آیا میدانستید کهایرانی ها روزانه بطور متوسط حتی نصف استکان هم شیر نمیخورند ؟
آیا میدانستید کههر ۵۰ ثانیه یک نفر در دنیا به بیماری ایدز مبتلا میشود ؟
آیا میدانستید کههنگام صحبت برای بیان هر کلمه هفتاد و دو ماهیچه به کار گرفته میشود ؟
آیا میدانستید کهمرغ با شنیدن صدای موسیقی بزرگترین تخم را می گذارد ؟
آیا میدانستید کهجگر تنها عضو داخلی بدن است که اگر باعمل جراحی قسمتی از آن برداشته شود دوباره رشد میکند؟
آیا میدانستید کهحلزون ها می توانند 3 سال متوالی بخوابند ؟
آیا میدانستید کهدر شیلی صحرایی وجود دارد که هزاران سال است در آن باران نباریده است ؟
آیا میدانستید کهکرم های ابریشم در 56 روز 6000 برابر خود غذا می خورد ؟
آیا میدانستید کهگونه ای از خرگوش قادر است 12 ساعت پس از تولد جفت گیری کند ؟
آیا میدانستید کهموشهای صحرایی چنان تکثیر می کنند که در عرض 18ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون فرزند داشته باشند ؟
آیا میدانستید کهموشهای صحرایی سالانه یک سوم منابع و ذخایر غذایی جهان را نابود می سازند ؟
آیا میدانستید کهلایه پوستی که آرنج دست را پوشانده در هر ده روز یک بار عوض می شود ؟
آیا میدانستید کهشیرینی تنها مزه ای است که جنین در رحم مادر هم می فهمد ؟
آیا میدانستید کهزنبور عسل ۵ چشم دارد که ۲ تا اصلی در بغل سر و ۳ تا بر روی سر اون قرار دارد ؟
آیا میدانستید کهبیست درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد ؟
آیا میدانستید کهمورچه در مایکروویو زنده می ماند ؟
آیا میدانستید کهخوردن ۱ سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی میشود ؟
آیا میدانستید کهکره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد ؟
آیا میدانستید کهاسترس تا ۵ برابر سیستم ایمنی بدن را پایین می آورد ؟
آیا میدانستید کهدود سیگار موجود در محیط بیشتر از مصرف مواد قندی در پوسیدگی دندانهای کودکان نقش دارد ؟
آیا میدانستید کهپروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آنها گاهی به هیجده هزار می رسد ؟
آیا میدانستید کهحس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است ؟
آیا میدانستید کهزنبور از بوی عرق بدش می آید و به کسی که بدنش بو بدهد یا عطر زده باشد حمله می کند ؟
آیا میدانستید کهنعناع سکسکه و تنگی نفس را شفا می دهد ؟
آیا میدانستید کهزمین با سرعتی معادل صدوهشتاد هزار کیلومتر در ساعت دور خورشید می چرخد ؟
آیا میدانستید کهموریانه ها قادرند تا 2 روز زیر آب زنده بمانند ؟
آیا میدانستید کهبرای جلوگیری از جوانه زدن سیب زمینی باید درون سبد آن یک عدد سیب قرار دهید ؟
آیا میدانستید کهمارها ناشنوا هستند و احساس آنها از محیط اطرافشان بر اساس ارتعاشاتی است که از زمین دریافت میکنند ؟
آیا میدانستید کهفنلاند بهترین آب نوشیدنی و هندوستان بدترین آب نوشیدنی دنیا را دارد ؟
آیا میدانستید کهنوزاد بیش از 300 استخوان دارد که با رشد بعضی از آنها به یکدیگر جوش می خورند ؟
آیا میدانستید کهلایه بیرونی پوست انسان هر 2 هفته یکبار با سلول های جدید تعویض میشود ؟
آیا میدانستید کهاولین اتومبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد ؟
آیا میدانستید کهقدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است ؟
آیا میدانستید کهکوه قره قوروم در هند بعد از کوه هیمالیا با تفاضل دویست و سه و هفت متر بلندترین کوه دنیا میباشد ؟
آیا میدانستید کههر ساله حدود پانصد شهاب سنگ نسبتا” بزرگ به زمین برخورد می کند ؟
آیا میدانستید کهبلندی یک شترمرغ بالغ به دو متر و نیم و وزنش به ۹۰ کیلو میرسد ؟
آیا میدانستید کهلاکپشت در بین جانوران جهان، طولانی ترین عمر را دارد و ممکن است تا 150 سال عمر کند ؟
آیا میدانستید کهکوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند ؟
آیا میدانستید کههمه نوزادان میگو نر متولد می شوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل می شوند ؟
آیا میدانستید کهمتوسط حجم وزنی کوه های یخی چیزی حدود بیست میلیون تن است ؟
آیا میدانستید کهحس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است ؟
آیا میدانستید کهیک قطره آب دارای یک صد میلیارد اتم است ؟
آیا میدانستید کهتعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند ؟
آیا میدانستید کهداوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد ؟
آیا میدانستید کهقوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است ؟
آیا میدانستید کهجوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند ؟
آیا میدانستید کهخورشید روزی ۱۲۶۰۰۰ میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می فرستد ؟
آیا میدانستید کهبلندترین بادگیر جهان در یزد به ارتفاع ۳۴ متر قرار دارد ؟
آیا میدانستید کهکوسه با شنیدن ضربان قلب طعمه خود آن را پیدا می کند ؟
آیا میدانستید کهبا برداشتن تخمدانها عمر بیمار بطور متوسط ۸ سال کمتر میشود ؟
آیا میدانستید کهاسکنر ۴۸ سال پیش اختراع شده است ؟
آیا میدانستید کهاولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید ؟
آیا میدانستید کهسریعترین پرنده شاهین است و میتواند با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت پرواز کند ؟
آیا میدانستید کهستاره دریایی فاقد مغز میباشد ؟
آیا میدانستید کهمروارید درون سرکه ذوب میگردد ؟
آیا میدانستید که۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد ؟
آیا میدانستید کهروباه ها همه چیز را خاکستری میبینند ؟
آیا میدانستید کهاسب ها در مقابل گاز اشک آور مصون اند ؟
آیا میدانستید کهرودی در کامبوج است که شش ماه سال از شمال به جنوب و شش ماه دیگر سال از جنوب به شمال جریان دارد ؟
آیا میدانستید کههشت پا با وجود داشتن بدنی بزرگ میتواند از سوراخی به قطر پنج سانتیمتر عبور کند ؟
آیا میدانستید کهکوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی I am است ؟
آیا میدانستید کهدر انگلیس قدیم قانون بود که شما نباید همسرتان را با چیزی ضخیمتر از شصتتان بزنید ؟
آیا میدانستید کهدر امریکا اسکناس از کاغذ درست نشده بلکه از کتان ساخته شده ؟
آیا میدانستید کهوالت دیسنی از موش می ترسید ؟
آیا میدانستید کهمساحت دریاچه ارومیه قبل از بحران خشکسالی اخیر ۶ هزار کیلومتر مربع و عمیق ترین جای آن ۱۴ متر بوده است ؟
آیا میدانستید کهتقریباً یک سوم وزن یک زن و یک دوم وزن یک مرد را ماهیچه تشکیل می دهد ؟
آیا میدانستید کهبا یک مداد می توان خطی به طول ۵۶ کیلومتر کشید ؟
آیا میدانستید کهعقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیو تاثیری بر آنها ندارند ؟
آیا میدانستید کهیک نوع پشه وجود دارد که در ثانیههزار بار بال میزند ؟
آیا میدانستید کهوقتی عدد 111111111 را در خودش ضرب کنید، جواب 12345678987654321 خواهد شد ؟ (از شگفتی های ریاضی)
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 221 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1390 ساعت: 1:29
سلام
تقریبا یه ماهی میشه که بک گراند کام رو عکس ریحانی دختر یک یه دونه ام رو گذاشتم از اون موقع به بعد هر وقت من پشت کام نشسته باشم ( وقتی که بیداری که اصلا نمیشه پشت کام نشست چند وقت پیش که بابایی وقت نمیکرد کاراشو تایپ کنه به من داد و منم مجبورا قبول کردم ) با چه مصیبتی من اون کارو تموم کردم وقتی می خواستم خاموش کنم تا عکستو می دیدی میگفتی می می ( ن رو نمی تونی البته واسه کلمه ی نی نی بگی و گرنه نه و نا نا رو بلدی ) و تا کام میخواد خاموش بشه همینطور می می می می می می میگی
لغت نامه ی ریحانه : برو _ بیا _ بدو _ علی رو تازه یاد گرفتی
از ساعت 00:30 روز یکشنبه یه دفعه شروع کردی به نم نه ( nam ne ) توی ترکی کلمه ی نمنه به معنی چیه حالا بابایی به خودش گرفته که ریحانه بلده بگه نم نه منم چون نمی خواستم تو ذوق آقای شوشو بزنم گفتم آره یاد گرفته
ادامه ی مطلب یادتون نره
EXniniweblog.comEXدیشب٩٠/١١/٠٨ می خواستیم بریم خونه مامادر جونی ( پدری ) نزدیکای ائل گلیه بابایی گفت اینجا آش رشته هاش خوشمزه ست رفتیم که آش بخوریم بابایی گفت بوی کباب میآد ( اینجا رستورانا توی زمستون اکثرا بجای سوپ آش دوغ یا آش رشته سرو می کنن ) بذار سفارش بدم منم مخالفتی نکردم با وجود اینکه گشنم نبود اما چون هوا سرد بود خیلی چسبید اما بابایی نذاشت به دختری بدم میگفت اطمینان نداره و فقط آش دادم بهت قوربونت برم
روی اون تختی که نشسته بودیم همینطور که داشتم غذامو می خوردم سرمو که بالا کردم دیدم یه گربه داره نگاه می کنه یه آن ترسیدم از اونجاییکه ریحانی گربه رو دوست داری زودی بهت نشون دادم شما هم که نترس زود دستتو اشاره کردی به طرفش و شروع کردی به میو میو چقدر هم گربه پررو بود هنوز تعارف نکرده می خواست بیآد جلو که من از بابایی خواستم از اونجا دورش کنه
چه برفی اومد دیشب خیلی شدید برگشتنی بابایی داشت با عمو رحمان تلفنی صحبت می کرد قبلش با هم بودن و از اونجاییکه توی یه منطقه هستیم میخواست بدونه برف اون قسمت چطوره چون خونه ی ما توی سر بالایه ببینه میشه تو این برف سر بالایی رفت یا نه که تو همین حین به یه سرعت گیر رسیدیم وهمسری خواست ترمز کنه ترمز نگرفت خدارو شکر سرعت به دلیل بارش برف کم بود و ماشین چرخید و یه نیم دایره زد تا حالا من همچین تجربه ایی نداشتم سر خوردن ماشین روی برف در حال رانندگی خیلی ترسیدم درست نزدیک اون بلواری که می خواستیم دور بزنیم چرخیدیم جای شکرش باقی بود که ماشین پشت سر ما هم تازه می رسید به سرعت گیر وگرنه ....
دیگه از اونجا به بعد من ( چون دیگه نمیتونستم پیاده شم و برم صندلی عقب بشینم و جلو هم چون ریحانی توی بغلم بودی نمیتونستم کمربند بزنم ) تا خونه محکم توی بغلم گرفته بودمت مسیر 15 دقیقه رو 45 اومدیم توی مسیر یه جا تصادف شده بود خلاصه سرسره بازاری بود
برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 263 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1390 ساعت: 2:52
اینو توی وب یکی از همشهری هام دیدم خوشم اومد من خودم هر سه تا رو دیدم ببینم شما چیکاره ایید البته زیاد سخت نیست
1- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOO
2- اگر در متن بالا C را پیدا کردید، حالا 6 را پیدا کنید.
99999999999999999 99999999999999 99999999999999 99999999999999
99999999999999999 99999999999999 99999999999999 99999999999999
99999999999999999 99999999999999 99999999999999 99999999999999
99699999999999999 99999999999999 99999999999999 99999999999999
99999999999999999 99999999999999 99999999999999 99999999999999
99999999999999999 99999999999999 99999999999999 99999999999999
3- حالا حرفN را بیابید. کمی مشکلتر از قسمتهای بالا میباشد.
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
این یک شوخی نیست. اگر شما قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت.
مغز شما عملکرد خوبی دارد و از بیماری آلزایمر (Al zheimer) در امان خواهید بود.
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 236 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1390 ساعت: 1:29
سلام
پریشب هم همش ناله می کردی و دهنت یکمی داغ بود دیروز بردمت دکتر واسه چکاب دکتر گفت یکم گلوت قرمز شده و سرماخوردگی جزییه خدارو شکر
اینروزا خیلی بلا شدی یه چند روزیه که وقتی کلاه میذارم سرت زودی در میآری و خودت دوباره سرت می کنی اوایل درست رو سرت نمی ذاشتی اما الان دیگه حرفه ایی شدی
چند روز پیش در کمدم باز بود و باب دل شما که بری لباسای مامانی رو بیرون بریزی داشتم با مادر جونی ( مامانی ) تلفنی صحبت می کردم یهو از اتاق بیرون اومدی در حالیکه آستین لباسمو کرده بودی تو سرت وقتی با این حال دیدم زدم زیر خنده و تلفن رو زودی قطع کردم که از این کارت عکس بگیرم و بعد به مامان زنگ زدم وبراش تعریف کردم کلی مامانم خندید و گفتم عکسشو میذارم توی وبش نگاه کنید که وروجک چیکار کرده
بدون شرح ... !!!
همونطور که وعده داده بودم عکس از پالتو جدید ریحانه قرار بود که بذارم اما از اون روزم بگم که این روزا هوای اینجا بی سابقه سرد شده یادمه پارسال اینجوری سرد نشد
اینجا پالتو ریحانه رو خریدیم و بابایی نگه داشته که میوه بگیره من که پاهام خیلی سرد شده بود یهو گفتم وایییییی چقدر سرده (در حالیکه بخاری هم روشن بود ) که یهویی با صدای بلند خندیدی از صدای لرزونم خوشت اومد و هی میزدی زیر خنده قوربون خنده هات بشم من
وقتی رسیدیم خونه خواستم که آب نارنگی رو با پرتقال بگیریم نارنگی ها یخ زده بودن و واسه اولین بار یخمک طبیعی نارنگی خوردم
اینم ریحانه و پالتوی جدیدش
اینجا هم نمای پشتش که ریحانه داره آهنگ بدو دیره بروبکس رو نگاه میکنه منم از فرصت استفاده کردم و ازش عکس گرفتم وگرنه دیگه مثه قبل نمیشه ازش عکس گرفت
من که خیلی خوشم اومده از پالتوش زهرا هم یکی واسه نی نی تو راهیشون خرید نمیدونم دیگه شما خوشتون اومد یا نه راستشو بگیدا
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 239 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1390 ساعت: 1:37
سلام
ریحانه ی من بالاخره عمه جون دیروز برگشتن تهران البته الان که من دارم این پست رو مینویسم ساعت 01:50 روز چهارشنبه 90/11/05 و درست 20 روز دیگه تا تولد تنها پسرخاله ات سامی و ٢١ روز تا تولد خاله ستاره و 24 روز تا تولد پدر جونی ( بابای مهربونم که چقدر دلم تنگ شده برات ) مونده
چقدر این چند روز بهت خوش گذشت کلی با عسل و دختر عمو هات بازی کردی و کلی قوربون صدقه ات می رفتن
عمه و زهرا جون بازم مثله همیشه زحمت کشیده بودن و واست لباس خریده بودن دستشون درد نکنه
از اینا که بگذریم می رسیم به شیرین کاری های این روزات که توسط بابایی این کارو یاد گرفتی
یه چند وقتی بابایی وقتی کار خرابی می کردی میگفت او ( مثه o انگلیسی بخونید ) مامانش بدو بدو برو بازم ریحانه داره خراب کاری میکنه شما هم که طوطی هستی نه ریحانهخوب می گیری و تقیلد می کنی
اینم ریحانه در حال اوووووو گفتن که البته چشماتو شما گرد می کنی و ( به قول ما بوشهریا چیشات گرد میکنی ای چیش سفید !!! ) چقدر هم که لذت می بری و همش با بابایی قهقهه می زنید و فضای خونه با لبخند شما و بابایی چقدر شنیدنیه الهی که همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه عزیزای من
این بهترین عکسیه که تو این حالتت تونستم بگیرم چون وقتی اووو و می کردی بعدش کلی می خندیدی و منم مجبور بودم پشت سر هم ازت عکس بگیرم که این بهترینش شد
پ.ن : پیامبر اکرم فرمودند هر کس حلول ماه ربیع الال را به من مژده دهد بهشت را به او مژده خواهم داد
حلول ماه ربیع الاول بر شما مبارک باد
کودکانه های دخترم و مادرانه های من...برچسب : نویسنده : مامانش rsa بازدید : 220 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1390 ساعت: 14:08